هر لحظه ی این شهرِ لعنتی برام یه خاطره از روزای تنهاییِ تو رو یادم میاره. روزایی که با هم زنده بودیم و بی هم زندگی می کردیم. حالا که تنهایی تو این شهر قدم میزنم می فهمم این شهر برای زنده موندنِ ما بود نه زندگی.